ارزیابی عملکرد منابع انسانی یکی از مباحث استراتژیک در مدیریت منابع انسانی در سازمان‌ها است. مدیریت منابع انسانی باعث می شود تا اهداف سازمان و مراحل لازم برای دستیابی به این اهداف مشخص شود. یکی از مهمترین بخشهای مدیریت منابع انسانی در سازمان‌ها ارزیابی عملکرد کارکنان و حتی بهبود آن است. در این راستا تکنیک های علوم اعصاب به یاری مدیران می آیند. بهره گیری از دانش مغز به مدیران کمک می کند تا از حداکثر پتانسیل نیروی کار بهره برداری کنند.

ارزیابی عملکرد منابع انسانی

تعریف ارزیابی عملکرد منابع انسانی

ارزیابی عملکرد کارکنان بخشی از فرآیند مدیریت عملکرد بین مدیر و کارمند است. ارزیابی عملکرد معمولاً برای یک دوره یک ساله یا شش ماهه بسته به خط مشی مدیریت عملکرد سازمان مربوطه اعمال می شود. برای آشنایی کلی با ارزیابی عملکرد به شش مرحله اصلی اشاره می کنیم.

ارزیابی عملکرد کارکنان و نیروی انسانی
  • استانداردها

ایجاد استانداردهای واضح و قابل اندازه‌گیری به عنوان مبنایی برای مقایسه عملکرد واقعی کارکنان. این مرحله مستلزم تعریف معیارهایی برای ارزیابی عملکرد کارکنان و میزان مشارکت آنها در تحقق اهداف سازمان است.

  • انتظارات

منطبق کردن استاندارد ها با انتظارات. انتظارات واقع بینانه و قابل دستیابی این امکان را به کارکنان می‌دهد تا نقش خود را در سازمان درک کنند و به وظایف خود متعهدتر باشند.

  • ارزیابی

ارزیابی عملکرد کارکنان. هدف این مرحله ارزیابی دستاورد های کارکنان و تعهدی است که آن‌ها برای رسیدن به اهداف سازمان داشته‌اند.

  • مطابقت

مطابقت نتایج ارزیابی با استاندارهای تعریف شده. هدف این مرحله بدست آوردن انحراف عملکرد کارکنان از استانداردهای تعریف شده است.

  • بازخورد

ارسال بازخورد نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد کارکنان از طرف مدیریت به کارمندان سازمان. این امر کارکنان را قادر می‌سازد تا بدانند که تلاش‌هایشان مورد قدردانی قرار می‌گیرد و برای کارکنانی که عملکرد ضعیفی دارند، به منزله‌ی هشدار است.

  • تصمیم گیری

تصمیم‌گیری بر اساس عملکرد منابع انسانی. در این مرحله مدیران می‌بایست بر اساس نتایج ارزیابی انجام شده تصمیماتی مانند: جبران، ترفیع، تنزل، انتقال و غیره را در خصوص منابع انسانی تحت امر خود اتخاذ کنند.

عوامل موثر بر عملکرد نیروی انسانی

عوامل روان شناختی زیادی روی عملکرد کارکنان موثر است. با کمک گرفتن از علوم اعصاب می توان این عوامل را مدیریت کرد. در ادامه به چند مورد از این عوامل اشاره می کنیم.

  • عوامل محیطی
  • تجربیات
  • بایاس شناختی
  • توانمندی های شناختی

یکی از این عوامل که تاثیر بسزایی در رفتار اعضای یک سازمان دارد عوامل محیطی است. عامل محیطی شامل فرهنگ، تاریخ، رسوم محلی و عادات اعضای سازمان است. هر یک از پارامتر‌ها می‌تواند طی مرور زمان بر رفتار افراد و واکنشی که آن‌ها نسبت به شرایط یا رویدادهای مختلف نشان می‌دهد تاثیر گذار باشد و به مرور زمان آن‌ها را دستخوش تغییر و تحول کند. از طرفی مواجهه‌های افراد با تغییرات محیطی ذکر شده به‌شکل تجربه حاصل می‌شوند و نحوه درک مردم از واقعیت کنونی خود را تعیین می‌کنند.

ارزیابی-عملکرد-منابع-انسانی-عوامل موثر

عامل دیگر تجربیات، باورها و احساسات هستند. تحقیقاتی که روی افراد انجام شده است نشانگر این است که داشتن تجربیات خوب یا خوشایند یا داشتن احساس خوب در مواجهه با موقیعتی می‌تواند تاثیر مثبتی در عملکرد افراد داشته باشد در حالیکه تجربیات منفی روی قشرپیشانی مغز اثر گذاشته و می‌تواند منجر به ظهور ناتوانی در یادگیری، ناهنجاری‌های احساسی و رفتاری شود. علاوه بر آن باید توجه داشته باشیم که افراد به صورت معمول رویدادهای احساسی را بهتر و برای مدت طولانی تری به خاطر می‌سپارند. در کنار تمام مواردی که ذکر شد باید به خاطر داشته باشیم که احساسات نقش کلیدی در تصمیم‌گیری افراد دارد. بنابراین همبستگی زیادی بین احساسات، تفکر و واکنش‌های رفتاری وجود دارد.
عامل مهم دیگر مربوط به بایاس شناختی است. بایاس شناختی روی باور افراد تاثیر گذار است و ممکن است منجر به اختلال در روند تفکر افراد شود. برای غلبه بر سوگیری های شناختی، پیشنهاد می‌شود تا افراد بازتاب عمیقی از موضوع داشته باشند این امر ممکن است مانع از تاثیرگذاری این سوگیری‌ها در درک افراد از اطلاعات و در نهایت تصمیم‌گیری آن‌ها در مواجهه با موقعیت‌های مختلف شود.

توانمندی ها ذهنی و شناختی نیز نقش مهمی در عملکرد کارکنان ایفا می کند. گاهی نقص در یک مهارت کوچک شناختی مانند توجه انتخابی می تواند به کاهش فاحش عملکرد فرد نسبت به بقیه منجر شود. این مهارتهای شناختی با تکنیکهای توانمندسازی شناختی قابل تقویت هستند.

تکنیک‌های علوم اعصاب و مدیریت منابع انسانی

استراتژی های توسعه منابع انسانی شامل جذب، توسعه، مدیریت، انگیزه و تعهد نیروی کار است. رویکردهای الهام‌گرفته‌شده از حوزه علوم اعصاب می‌تواند به افزایش اثربخشی سیاست‌های مدیریت منابع انسانی و توانمندسازی پرسنل با ارائه آخرین روندها و پشتیبانی مورد نیاز کمک کند.

استخدام

جذب افراد تازه وارد می تواند یک کار چالش برانگیز باشد زیرا سوگیری های ناخودآگاه می تواند بر انتخاب نهایی تأثیر بگذارد و عدم انتخاب افراد مناسب بر موفقیت سازمان تأثیر بگذارد. برنامه‌ی شکار استعداد، می‌تواند به طور همزمان سازمان را به یک مهارت تازه مجهز کند در حالی که هزینه‌های سازمانی را کاهش می‌دهد.

ارزیابی-عملکرد-کارکنان-استخدام

یک دست دادن گرم (تا زمانی که از نظر فرهنگی و اجتماعی مناسب باشد) اکسی توسین، تعدیل کننده عصبی مربوط به تشکیل پیوندها را افزایش می دهد. به منظور ایجاد ارتباط عاطفی بیشتر، یک صندلی راحت و یک نوشیدنی گرم ارائه شده می تواند نقطه شروع خوبی برای مصاحبه باشد. در کنار همه‌ی این‌ها بهره‌گیری از آزمون‌های شناختی و یافته های علوم اعصاب، درک بهتری از استعدادها و توانایی افراد متقاضی به کارفرمایان و مدیران می‌دهد و می‌تواند در انتخاب مناسب‌ترین فرد بسیار تعیین کننده باشد.

یادگیری و آموزش

آموزش روشی ضروری در به روز نگه داشتن صلاحیت ها و شایستگی های کارکنان و توانمند ساختن آنها برای مقابله‌ی موثر با ماموریت های جدید و مشکلات غیرقابل پیش بینی است. حفظ، عملکرد بهتر کارکنان و رضایت شغلی از نتایج مفید جلسات آموزشی است.

علاوه بر این آموزش بهینه‌ی کارمندان تازه استخدام شده یا کم تجربه‌تر می‌تواند در انتقال تجربیات و رسیدن به اهداف سازمانی بسیار موثر باشد. دانش علوم اعصاب با بهره‌گیری از ابزارها و تکنیک‌های موثر می‌تواند به کارفرمایان در سریعتر شدن و بهینه شدن روند آموزش کمک کند. برای مثال در کارگاه‌های صنعتی نحوه‌ی تعامل نیروهای باتجربه در محیط بسیار متفاوت تر از افراد کم تجربه است.

مشوق ها، پاداش ها، محیط کاری

استراتژی های پاداش باید بر اساس نیازهای کارکنان باشد. پاداش های ملموس و غیر ملموس مراکز پاداش و لذت در مغز را تحریک می‌کنند و منجر به ترشح دوپامین می‌شوند. ایجاد یک محیط کاری بهینه نیز عامل مهم دیگری است که بر عملکرد تأثیر می گذارد.

ارزیابی-عملکرد-منابع-انسانی-مشوق ها-پاداش ها

به عنوان مثال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد فضاهای کاری دارای گواهی سبز می‌توانند شناخت را تا 26 درصد افزایش دهند، روزهای بیماری را تا 30 درصد کاهش دهند و کیفیت خواب را تا 6 درصد افزایش دهند. استفاده از دانش علوم اعصاب و نتایج تحقیقات در این زمینه می‌تواند به بهبود فضای کاری و همینطور انتخاب استراتژی های پاداش موثر بسیار کمک کننده باشد.

گرادیان سفید

استفاده از دانش علوم اعصاب نه تنها به مدیران و کارفرمایان در ارزیابی عملکرد منابع انسانی بسیار کمک می‌کند بلکه می‌تواند ابزاری مفید و قدرتمند در مدیریت منابع انسانی باشد. برای دریافت اطلاعات بیشتر و مشاوره رایگان با ما تماس بگیرید.

با ماورانگر در ارتباط باشید